کد مطلب:315365 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:481

مقدمه مولف
بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله الذی خص بالبلاء من عباده الاصفیاء و شرح صدورنا بمعرفة الاولیاء و محبة الازكیاء و نور قلوبنا بالدموع و البكاء و تفضل علینا بالجود و السخاء و الصلوة و السلام علی محمد اشرف الانبیاء و اله النجباء النقباء سیما علی خامس اصحاب الكساء و انصاره المجاهدین فی البیداء الذین لم یرضوا بمكائد اللیل و النهار فی طاعة رب السماء حتی رملو الوجوه بالثری و خصبوا للحاء بالدماء خصوصا مولینا ابی الفضل المخضب بالدماء قرة عین الانبیاء و الاولیاء مقطع الیدین و الاعضاء و لعنة الله علی اعدائهم بدوام الارض و السماء.

حمد و سپاس خدایی را كه بلا و مصیبت را مختص بندگان خالص و برگزیده ی خود گردانید و سینه های ما را با معرفت و شناخت اولیاء و دوستی و محبت پاكیزگان وسعت بخشید و دلهایمان را با اشك و اندوه و گریه نورانی نمود و با سخاوت و بخشش خویش بر ما كرم فرمود، و درود و سلام بر اشرف پیامبران حضرت محمد صلی الله علیه و آله و خاندان بزرگوار و پرفضیلتش خصوصا خامس آل عبا [حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام] و یاران مجاهد و فداكارش در بیابان [كربلا]، همانان كه در مسیر اطاعت پروردگار آسمان، فریب نیرنگهای شب و روز را نخورده و سرانجام گونه های خود را با خاك بیابان آغشته و محاسن خویش را به خون خود رنگین نمودند، علی الخصوص سرور و مولای آغشته به خونمان حضرت ابوالفضل علیه السلام نور چشم انبیاء و اولیاء، هم او كه دستان مباركش را قطع كرده و اعضای مطهرش را بریدند، و لعن و نفرین خدا بر دشمنانشان تا زمانی كه آسمان و زمین باقی است.

و بعد چنین گوید غریق بحر معاصی محمدابراهیم كلباسی چون آثار پیری و ضعف در خود دیدم و قوای بدنی را در انحطاط و انكسار مشاهده نمودم و آفتاب عمر را در حوالی غروب یافتم با خود گفتم:



موی تو در روسیاهی شد سفید

یعنی از ره قاصد مرگت رسید





[ صفحه 6]



و دیوان عملت از اعمال صالحه مقبوله به كلی خالی است و امید نجات به خود نداری. در چاه عمیق دنیا نگونسار و در بحر معاصی غوطه وری. نزدیك به یأس بودم كه ناگاه از هاتف غیبی ندای لاریبی «مثل اهل بیتی كسفینة نوح من تمسك بهم نجی» [1] به گوش دل رسید و امید نجاتی برایم پدید آمد. باز دیدم تمسك و توسل به ذیل آل عصمت و طهارت را شرایط و آداب و مجاهداتی هست كه با این بی بضاعتی و گناهكاری و سلاسل و اغلال معاصی نتوان به ذیل اذیال آن ذوات مقدسه و انوار الهیه و صاحبان ولایت مطلقه ملكوتیه رسید و به این دست قاصر و قدم فاتر نتوان حلقه باب ولایت را گرفت و به قلعه ی محكمه آن وارد شد.



ای مگس عرصه ی سیمرغ نه جولانگه تست

عرض خود میبری و زحمت ما می داری



ما للتراب و رب الارباب

دست ما كوتاه و خرما بر نخیل و راهی به آن درگاه ندارم و در این اندیشه بودم كه نداء غیبی و الهام ملكوتی به گوش دل رسید به مضمون: انا مدینة العلم و علی بابها [2] «من شهر علمم و علی درب آن است». چنانچه قلعه ی نبوت را بابی است قلعه ی ولایت را نیز بابی است. هر كس بخواهد وارد قلعه ی ولایت و مودت آل عصمت شود باید از این در وارد شود و آن در باب الحوائج و باب قاضی الحاجات للناس ابی الفضل العباس بن امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیهم السلام است [3] چنانچه قبول ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام باب



[ صفحه 7]



نبوت است و بدون قبول ولایت آن حضرت نتوان به شهر نبوت و حكمت محمدی وارد شد، همچنین هركس بخواهد وارد شهر ولایت و شهر محكم آن شود باید از در دوستی ابوالفضل علیه السلام وارد شود. چنانچه علی بن ابیطالب علیه السلام باب نبوت است، عباس بن علی علیه السلام هم باب ولایت است. واتو البیوت من ابوابها [4] اگرچه شهر ولایت را درهای دیگر نیز هست همچون باب العدل، باب الصدق، باب الحیاء، باب الحكمة، باب التواضع و غیره و لكن این در اوسع و ایسر و اسهل ابواب [5] است.

چنانچه باب الحسین اوسع درهای بهشت است. پس با خود گفتم ای گم گشته وادی حیرت و ای فرومانده در راه آخرت بیا و به درگاه باب الحوائج و مظهر قاضی الحاجات دق الباب كن و به ذیل عنایت او تمسكی پیدا نما، شاید دستگیری نمایند و امید نجاتی برایت پدید آید. فلذا برای تمسك به حلقه باب مودت اهل بیت عصمت علیهم السلام و توسل به ذیل عنایت آن جناب بارجاء واثق عازم شدم با فهم قاصر و قلم كاسر كتابی در فضایل و خصایص آن حضرت بنویسم اگرچه:



كتاب فضل تو را آب بحر كافی نیست

كه تر كنی سرانگشت و صفحه بشماری



ولكن المیسور لایترك بالمعسور [6] و آنكه هر كس را به قدر فهم و حوصله و ظرفیت خود به واسطه گفتن و شنیدن و نوشتن و دانستن مراتب كثیره و فضایل قفیره این خانواده كرم و سخا بهره و نصیبی است و لكل كبد حراء اجر [7] .

اگر چه صاحبان كتب مفصله از كتب فضائل و مقاتل و تاریخ مدون و مبین



[ صفحه 8]



نموده اند، شكرالله مساعیهم الحمید [8] ولكن متفرق و متشتت و غیر مرتب است و احقر پس از احاطه به آنچه یافته ام از آن كتب مبسوط و سیر در كلمات مفصل و بیانات مطوله به انضمام مطالب لطیفه و تحقیقات شریفه راجع به مقامات آن جناب با نظر به این حدیث شریف منقوله در وافی:

قال ابوعبدالله علیه السلام: اكتب و اثبت علمك فی اخوانك فان مت فاورث كتبك بنیك فانه یاتی علی الناس زمان هرج لا یانسون الا بكتبهم [9] .

امام صادق علیه السلام فرمودند: علم و دانش خود را بنویس و آن را بین برادرانت منتشر ساز چرا كه بعد از مرگت فرزندانت كتابهای تو را به ارث خواهند برد و بر این مردم زمان پرفتنه و آشوبی خواهد آمد كه جز با كتابهایشان [با چیز دیگری] انس نخواهند گرفت.

البث النشر فیه اشارة الی زمان فقد اهل العلم [10] .

رساله می نویسم به طور مرتب و مبوب من دون اختصار مخل و لا اطناب ممل و نامیدم آن را به وسیلة للناس فی خصایص العباس علیه السلام [11] .

اللهم وفقنا للاخلاص وقنا من شرور الناس [12] و آن مشتمل است بر یك مقدمه و چهارده باب و یك خاتمه



[ صفحه 9]




[1] وسائل الشيعه ج 27 ص 34 (آل البيت)، همان ج 18 ص 19 (اسلاميه). ترجمه ي حديث پيامبر اكرم (ص) مي فرمايند: مثل اهل بيت من كشتي نوح است كه هر كس بدان تمسك و توسل جويد نجات خواهد يافت.

[2] غاية المرام ج 5 ص 231، وسائل الشيعه ج 11 ص 150.

[3] ترجمه: باب الحوائج و برآورنده نيازهاي مردم أبي الفضل العباس (ع) فرزند اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب (ع).

[4] آيه ي 189 سوره ي بقره. ترجمه: براي رفتن به خانه ها از درب آنها وارد شويد.

[5] اوسع: گشاده تر، وسيع تر. ايسر: راحت تر. اسهل: آسان تر.

[6] مجمع البحرين ج 4 ص 578. ترجمه: موارد آسان را نبايد به خاطر موارد سخت رها نمود.

[7] حدائق الناظره ج 22 ص 192 و وسائل الشيعه ج 6 ص 330. ترجمه: امام صادق (ع): و براي هر جگر سوزاني پاداشي است.

[8] ترجمه: خداوند به تلاشهاي نيكويشان پاداش دهد.

[9] الوافي ج 1 ص 236.

[10] ترجمه: امر به كتابت و انتشار علم در روايت فوق اشاره اي است به زماني كه در آن اهل علم كمياب مي شوند.

[11] ترجمه: وسيله اي براي مردم جهت دستيابي به ويژگيهاي حضرت عباس (ع).

[12] ترجمه: خداوندا ما را در كسب اخلاص موفق و از آزار مردم شرور حفظ فرما.